در نظرگاه عام، آرایههای معماری، نقش آرایش و تزئین بنا را ایفا میکند؛ اما این در حالیست که با بررسی جامع معماری اسلامی ایران، با برتری عملکرد بر شکل و فرم و امر تزیین روبرو هستیم. در عمل، در معماری کمتر تمدنی، شاهد این درجه از ارجحیت کارکرد بر فرم و تزیین هستیم. میتوان این موضوع را منتج از منع شرعی تصویرسازی در هنر اسلامی ایران دانست که عامل ابداعات و ابتکارات تصویری فوق العادهای شد.
کاشیکاری اسلامی ایران
در دوره اسلامی ایران، هنرمند به صورت عینی با طبیعت روبرو نمیشد. رابطهی او با طبیعت یک تجربهی شهودی است چرا که او صورت حق را در جلوههای طبیعی جستجو میکرد. داریوش شایگان در مقالهی بتهای ذهنی و خاطرهی ازلی خاطر نشان میشود: “… هنر ایران دربرابر خصلت تجسدی و انسانمداری هنر غربی، بینشی از صور تخیلی قرار میدهد که روشنگر این است که در این هنر تمام عالم هستی مظهر تجلیات وجود است.” از این رو جلوههای عادی و طبیعی نه به صورت معمول خود بلکه به قالبی تبیین میگردد که مکمل آن جهانبینی ملکوتی باشد. تمام این عوامل مسبب رمزآلود شدن هنر اسلامی یران شد. بههمین دلیل هر بررسی و تعمقی که در عالم معماری ایرانی-اسلامی صورت میگیرد، ناگزیر از سیر در لایههای نهان عرفان اسلامی است تا معنای مستتر در آن را با لذت این کشف، درآمیزد. تعبیر این نگرش به هنر، “به محاق رفتن” نگاشته میشود؛ واژهای که اشاره به ماه یا خورشید پشت ابر دارد؛ پنهانی اما اثربخش.
پیشینه تحقیق
نکتهی حائز اهمیت در مبحث مذکور به مفاهیم تجرید، ایهام و انتزاع در هنر مدرن بازمیگردد که متخصصان آنها را دستاوردهای ۱۰۰ سال اخیر ارزیابی میکنند؛ درحالیکه مفاهیم فوق در هنر اسلامی ایران دستکم قدمتی ۱۴۰۰ سال (همگام با ظهور اسلام) دارند. شایان ذکر است، آرایههای معماری ایرانی ضمن پیروی از مفاهیم یادشده به سبب تنوع، وسعت و همهگیریشان، کارکردی مافوق همهی اینها داشته و با بیان منحصر بفرد خود در تمامی ادوار، اهمیت و عملکردی مشابه با یک رسانه عمومی داشتهاست؛ موثر و ادامهدار تا به امروز، که به واقع بازتابی چشمگیر از فرهنگ، نوع نگرش، آداب و رسوم و تعلقات دینی مردمان آن بودهاست. جنبههای عملکردی آرایههای معماری به اینجا ختم نمیشود و بهسبب وابستگیشان به معماری خواهناخواه به اقلیم منطقه، فرم و شکل بناها، کاربردهای بناها و همچنین تنوع قومیتی ساکنان آن مناطق وابسته است.
کاربرد کاشیکاری در معماری ایرانی
از شاخصترین آرایههای معماری ایران، به خصوص ایران اسلامی، انواع کاشیها بوده است. کاشیهای اولیه معروف به “کاشی یکرنگ” بودن که اولین و سادهترین نوع کاشی است که در آرایش و تزئین بناها در اوایل اسلام از آن استفاده شدهاست. بهتدریج کاربرد کاشی یکرنگ در بناها به استفاده در آرایش بناها در سطوح داخلی و خارجی بنا متداول گشت و به خصوص مواردی که به شستشو و پاکسازی سریع و آسان نیاز داشته باشد. مهمترین مزیت کاربردی کاشی تکرنگ در اینگونه فضاها، پاکسازی و شستشوی آسان، بازتابش نور به میزان زیاد، جذب نکردن آلودگیها و میکروبها و همچنین ممانعت از نفوذ رطوبت به لایههای دیوار و طبقات دیگر است.
از دیگر انواع کاشی که کاملا جنبه کاربردی دارد، کاشی پیچ است که عموماً در حاشیه قوسها و بهویژه اطراف دهانههای بزرگ ورودیها بهمثابه یک قاب دربرگیرنده و سراسری، کلیت یک مجموعه کاشیکاری را دربرمیگیرد. این نوع کاشی، شامل استوانههایی با خطوط برجسته مورب به ضخامت و قطر نسبتاً زیاد (حدود ۱۰ سانتیمتر) است، که اغلب به رنگ فیروزهای و در نبش محرابها و دهانه ورودیها با زاویهای نزدیک به ۳۰ درجه حول محور عمودی میگردد. طول این استوانهها معمولاً حدود ۳۰ الی ۴۰ سانتیمتر میباشد و در جاهایی که لازم است قوس یا چرخش داشته باشد، طول یا ارتفاع آن را کمتر (حدود ۵ سانتیمتر و کمتر) میگیرند تا چرخش و پیچش آن راحتتر انجام شود.
زهرا سادات/نسیم خاتمی
منابع:
- سید رسول موسوی حاجی، مازیار نیکبر، هنرهای کاربردی دوره اسلامی
- داریوش شایگان، بتهای ذهنی و خاطرهی ازلی، تهران، مرکز ایرانی مطالعهی فرهنگها، 1355