
معماری، در گذشته بازتاب جهانبینی معمار بوده و مضامین برگرفته از بینش او را در خود منعکس میساخت. هنرمند معمار، در کار خویش خود را نشان نمیداد، بلکه خود را وسیلهای برای اهداف معنویاش میدانست تا با بازتاب صور ملکوتی، به نور مطلقی که منشأ وحدت است، برسد.
نور در معماری ایران
هنرمند وظیفه دارد فضایی را خلق کند تا انسان را از عالم مادی به عالم روحانی برساند. از طرفی، نور و آتش در معماری ایران قبل از اسلام دو عنصر مهم مورد توجه معماران ایرانی بوده است. به نقل از کتاب تاریخ ماد نوشتهی دولت آبادی، جامعه ماد شش طبقه داشته که یکی از آنها مغها بودند و پیشوایان روحانی برای همهی قلمروی مادها از میان این طایفه انتخاب میشدهاند. در دوران پادشاهی داریوش و خشایارشا، بسیاری از مغها از ایران گریختند و در آسیای صغیر سکنی گزیدند. از آنچه این مورخان مینویسند چنین بر میآید که مغهای ماد، زروانی بودهاند. اودموس که در قرن چهارم پیش از میلاد میزیسته، مینویسد: مغها از موجودی صحبت میکنند که برخی آن را فضا و برخی دیگر آن را زمان مینامند و از بطن این موجود، خدای نیکی و دیو بدکار بر میآمد که عدهای، آنها را نور و تاریکی مینامند.
در ادامه مسیر، نور در معماری ايران اسلامی، نماد وحدت الهی بوده است. در این معماری، که ذات حقیقتجوی الهی دارد و حقیقت، کمال است، نور نشانهی حرکت به سوی حقیقت و مؤثرترین بخش معماری است که نه تنها به عنوان یک مؤلفهی فیزیکی بلکه به عنوان نمادی از خرد الهی است. بنابراین نور در معماری سنتی ایران با بینش اسلامی یکپارچه شده و ارزشی دو چندان پیدا کرده است. با این دیدگاه، بنا و نور را میتوان در نقش جسم و روح دید که به هم وابستهاند؛ یکی برای حضور مادی و دیگری برای روح معنوی.
نور در تفکر اسلامی
شیخ شهاب الدین سهروردی بنیانگذار حکمت “نوریه”، با ارائهی جهانشناسی مبتنی بر نور، خلقت را که ناشی از نظم و پویایی است، بیان میکند. ایشان بر همین مبنا، مسئلهی “عالم نورانی خیال” را مطرح میکند، موضوعی که نقطهی عطفی در خلاقیت های هنری به حساب میآید؛ چرا که نور رمزی اساسی در هویت هنر اسلامی است و از یک سو بر منشأ هنر، یعنی همان عالم خیال، تأکید میکند و از سوی دیگر بر جلوههای زیباییشناسانهی هنر دلالت دارد. در واقع طبق آنچه پیشتر گفته شد، نور در حکمت نورانی و اشراقی سهروردی، نمادی است که میتواند به عنوان مظهر عالم هنرمندی خیال، با تأکید بر جلوههای زیبایی شناسانه، به عنوان تجلیگاه هویت معنوی مسلمانان، راز و رمزهای نهفته در حقایق هستی را به منصهی ظهور برساند. مهمترین ساحت بروز نور، معماری اسلامی و به ویژه معماری مساجد است؛ نقوش تجریدی از جمله شمسه، ستاره، اسلیمی و رنگهای به کار رفته نظیر لاجوردی و طلایی، در معماری مسجد و همچنین نوع ساخت و ساز آن در سازههای گنبد، محراب و چراغهای آویزان آن، گلدسته و جلوهگری نور در آینه و آینه کاریها موید آن است.
کاربرد نور معماری ایرانی
هنرمند معمار، توانسته است در هنرش، روح خود را به سوی ملکوت عروج دهد و معرفت خویش را از وحدت هستی به نمایش بگذارد. هنر و معماری اسلامی با تزئینات متنوع که با کاشی کاریها، اسلیمی، گچبریها و … توام است، بیشمار رنگ و سایه روشن در فضا ایحاد میکند که دیدن این ترکیب رنگهای زیبا، نیازمند استفاده از نور در معماری است. همچنین نور در معماری اسلامی خیره کننده نیست و به شکلی ملایم، همانگونه که نظم و هارمونی فضا میطلبد، مخاطب را به آرامش و صلح دعوت میکنند و در درون مخاطب، حس بودن در مکانی قدسی را ایجاد میکند.
نمونه معماری اسلامی در دوره صفویه
از زیباترین و بیبدیلترین نمونههای نور در معماری ایرانی که در آن کیفیت فضا در گذر زمان به زیبایی تغییر مییابد، مسجد شیخ لطف الله است. این مسجد از شاهکارهای دوره صفویه و در اصفهان قرار گرفته است. در این مسجد، ورود نور از راه روزنههایی کوچک بر فراز گنبد خانه است که حالتهای گوناگونی را در طول روز ایجاد میکنند و از آنجا به علت گردش نور خورشید، نور در طول فقط تعدادی از این روزنهها میتابد. فضای داخلی مسجد در هر ساعت شبانه روز دارای حال و هوای متفاوت نشان میدهد و در عین حال به تعیین زمان کمک میکند. در این مسجد به علت ورودی خاص آن که از طریق عبور از فضاها و راهروهای نیمه تاریک به فضای اصلی صورت میگیرد، نور در معماری داخلی، حالتی استثنایی به آن میدهد.